سؤال: آیا انسانها در قیامت قادر به سخن گفتن می باشند؟ شرح دهید.
جواب:
((امام علی ـ علیه السلام ـ در پاسخ فردی که آیات قرآن را درباره سخن گفتن انسانها در قیامت تناقضآمیز پنداشته بود ـ چرا که در برخی از آیات آمده است که در روز قیامت به انسانها اجازه سخن گفتن داده نمیشود، و در آیات دیگر آمده است که آنان با یکدیگر سخن میگویند ـ فرمود: «در قیامت مواقف مختلفی وجود دارد، و اختلاف آیات مزبور ناظر به موقفهای مختلف قیامت است.»))
در آیاتی چند از قرآن کریم، خداوند اشارهاى به مسئله قیامت و اجتماع همه مردم در آن دادگاه بزرگ نموده است :
«یَوْمَ یَأْتِ لا تَکلَّمُ نَفْسٌ إِلا بِإِذْنِهِ فَمِنْهُمْ شقِىُّ وَ سعِیدٌ * فَأَمَّا الَّذِینَ شقُوا فَفِى النَّارِ لهَُمْ فِیهَا زَفِیرٌ وَ شهِیقٌ * خَالِدِینَ فِیهَا مَا دَامَتِ السمَوَات وَ الاَرْض إِلا مَا شاءَ رَبُّک إِنَّ رَبَّک فَعَّالٌ لِّمَا یُرِیدُ * وَ أَمَّا الَّذِینَ سعِدُوا فَفِى الجَْنَّةِ خَالِدِینَ فِیهَا مَا دَامَتِ السمَوات وَ الاَرْض إِلا مَا شاءَ رَبُّک عَطاءً غَیرَ مجْذُوذٍ .(هود/ 105 – 108)
آن روز که(قیامت) فرا رسد هیچ کس جز به اجازه او سخن نمىگوید گروهى از آنها شقاوتمندند و گروهى سعادتمند (گروهى بدبختند و گروهى نیکبخت). اما آنها که شقاوتمند شدند در آتشند، و براى آنها زفیر و شهیق (نالههاى طولانى دم و بازدم) است. جاودانه در آن خواهند ماند، تا آسمانها و زمین بر پاست، مگر آنچه پروردگارت بخواهد که پروردگارت هر چه را اراده کند انجام مىدهد. اما آنها که سعادتمند شدند در بهشت جاودانه خواهند بود، مادام که آسمانها و زمین بر پاست مگر آنچه پروردگارت بخواهد، بخششى است قطع نشدنى .
گاه چنین تصور مىشود که آیه اول دلیل بر سخن گفتن مردم در آن روز به اجازه پروردگار است؛ با آیاتى که مطلقاً نفى تکلم مىکند منافات دارد، مانند آیه 65 سوره یس: " الْیَوْمَ نخْتِمُ عَلى أَفْوَهِهِمْ وَ تُکلِّمُنَا أَیْدِیهِمْ وَ تَشهَدُ أَرْجُلُهُم بِمَا کانُوا یَکْسِبُونَ"؛ امروز بر دهان آنها مُهر مىنهیم و به جاى آن، دستهایشان سخن مىگویند، و پاهایشان گواهى مىدهند به کارهائى که انجام دادهاند. و در آیه 35 سوره مرسلات مىخوانیم: "هَذَا یَوْمُ لا یَنطِقُونَ"؛ امروز روزى است که آنها سخن نمىگویند.
به همین دلیل بعضى از مفسران بزرگ معتقدند که اصولا در آن روز سخن گفتن مفهومى ندارد، چرا که سخن گفتن وسیلهاى است که ما به وسیله آن، درون اشخاص را مىفهمیم و اگر ما حسى داشتیم که از افکار هر کس مىتوانستیم به وسیله آن آگاه شویم هیچگاه نیازى به تکلم نبود، بنابراین در قیامت که کشف اسرار مىشود و همه چیز ظهور مىیاید اصولا تکلم معنى ندارد.
به بیانى دیگر، سراى آخرت سراى پاداش است، نه دار عمل، و به همین دلیل در آنجا خبرى از اختیار انسانى و سخن گفتن به میل و اراده خویش نیست، بلکه در آنجا تنها انسان است و اعمالش و آنچه به آن مربوط است. بنابراین اگر سخن هم بگوید همچون سخنان دنیا که از اختیار و اراده، براى کشف اسرار درون سرچشمه مىگیرد نیست، و هر چه بگوید یک نوع انعکاس و بازتاب از اعمال اوست اعمالى که در آنجا ظاهر و آشکار است .
بنابراین سخن گفتن در آن روز همانند تکلم در دنیا نیست که انسان بتواند به میل خود راست بگوید یا دروغ .
بهر حال آن روز، روز کشف حقائق اشیاء و بازگشت غیب به شهود است و شباهتى با این جهان ندارد.
ولى این برداشت از آیه فوق با ظاهر آیات دیگر قرآن چندان سازگار نیست چرا که قرآن گفتگوهاى زیادى از مؤمنان و مجرمان، پیشوایان و جبّاران و پیروان آنها، همچنین شیطان و فریبخوردگانش، و دوزخیان و بهشتیان نقل مىکند که نشان دهنده وجود سخنانى همانند سخنان این جهان است .
در اینجا یک علامت سوال بزرگ در فکر هر شنوندهاى ترسیم مىشود که این نابرابرى میان گناه و مجازات چگونه در کار خدا ممکن است؟ چگونه مىتوان پذیرفت که انسان تمام عمر خود را که حداکثر 80 یا 100 سال بوده کار خوب یا بد کرده است ولى میلیونها میلیون سال و بیشتر، پاداش و کیفر ببیند؟!
حتى از بعضى از آیات قرآن استفاده مىشود که پارهاى از گناهکاران در برابر بعضى از سئوالات، دروغ هم مىگویند. مثلا در سوره انعام آیه 22 - 24 مىخوانیم: "وَ یَوْمَ نحْشرُهُمْ جَمِیعاً ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذِینَ أَشرَکُوا أَیْنَ شرَکاؤُکُمُ الَّذِینَ کُنتُمْ تَزْعُمُونَ * ثُمَّ لَمْ تَکُن فِتْنَتهُمْ إِلا أَن قَالُوا وَ اللهِ رَبِّنَا مَا کُنَّا مُشرِکِینَ * انظرْ کَیْف کَذَبُوا عَلى أَنفُسِهِمْ وَ ضلَّ عَنهُم مَّا کانُوا یَفْترُونَ"؛ آن روز که همه آنها را محشور مىکنیم به مشرکان مىگوئیم معبودهائى را که شریک خدا مىدانستید کجا هستند؟ پاسخ و عذر آنها جز این نیست که مىگویند به خدائى که پروردگار ماست سوگند که ما مشرک نبودیم، ببین چگونه به خودشان نیز دروغ مىگویند و آنچه را به دروغ شریک خدا مىپنداشتند از دست مىدهند.
لذا باید گفت مردم در آن روز مراحل مختلفى را مىپیمایند که هر مرحله ویژگیهائى دارد، در پارهاى از مراحل هیچگونه پرسش و سئوالى از آنها نمىشود و حتى مُهر بر دهانشان مىنهند، فقط اعضاى پیکرشان که آثار اعمال را در خود حفظ کردهاند با زبان بى زبانى سخن مىگویند، اما در مراحل دیگر قفل از زبانشان برداشته مىشود و به اذن خداوند به سخن مىآیند و به گناهان خود اعتراف مىکنند و خطاکاران یکدیگر را ملامت مىنمایند بلکه سعى دارند گناه خویش را بر گردن دیگرى نهند!
لینک مسابقه : http://tebyan.net/index.aspx?pid=824&questionType=7